«مادر قلب اتمی» پس از سه سال توقیف بودن بلاخره اکران شد. فیلمی که همچون ساخته قبلی احمدزاده (مهمونی کامی) به زندگی جوانهای پولدار و مرفه تهرانی میپردازد. با نقد این فیلم همراه زومجی باشید.
نسل جوان سینمای ایران تلاش زیادی میکند تا با تجربیات تازه فرم جدیدی را در سینمای ایران ایجاد کنند. عدم پیروی از اصول کلاسیک قصهگویی دستمایه برخی از این آثار است. احمدزاده در «مادر قلب اتمی» شکل تازه (یا متفاوتی) برای فیلمش انتخاب کرده اما بیش از آنکه این تازگی نوعی تجربه در فرم یا ساختار باشد به ترکیب آشفتهای از آثار پست مدرن شبیه شده که پوسته جدیدی دارد اما از درون خالی و بدون محتواست. در این مطلب بررسی میکنیم که چگونه انتخابهای به خصوص فیلمساز چنین ماحصلی داده و آیا راهی وجود دارد که بتوان فیلم را دوست داشت؟
آنچه که باعث میشود یک اتفاق، یک شخصیت یا یک صحنه در یک فیلم وجود داشته باشد به انتخاب فیلمنامهنویس و فیلمساز بازمیگردد. آنها انتخاب میکنند که چه چیزهایی را به چه شکلی کنار هم قرار دهند تا مفهوم یا حسی به مخاطب منتقل شود. بدون شک وجود ارتباط بین صحنهها یا نخ تسبیحی که مسیر اتفاقات داستان را به هم وصل کند کمک زیادی به درک فیلم میکند. مشخصاً الگوهای ارتباطی در یک فیلم بین اجزای تشکیل دهنده، فرم را میسازد. از این منظر حذف یک صحنه در صورتی که دیگر صحنهها وابستگی دقیقی به آن داشته باشند به فرم فیلم و در نهایت انتقال مفهوم ضربه خواهد زد. در ادامه بررسی میکنیم که اگر برخی از اجزای مادر قلب اتمی حذف شوند اثر چه ضرباتی جز کوتاه شدن زمانش خواهد خورد.
قابل توجه است که ممکن است در ادامه بخشی از داستان فیلم لو برود
قصه از آنجا شروع میشود که آرینه (با بازی ترانه علیدوستی) و نوبهار (با بازی پگاه آهنگرانی) از یک مهمانی بیرون میآیند و در خیابان میچرخند. فیلم از نیمه شب شروع میشود و با طلوع خورشید تمام میشود. قصه به طور مشخص با چند تصادف جلو میرود. آن دو اتفاقی کامی را در راه میبینند، با او هم صحبت میشوند و در یک تصادف از او جدا میشوند. در آن تصادف با جوان مرموز فیلم با بازی محمدرضا گلزار برخورد میکنند و درگیر یک داستان پیچیده دیگر میشوند. جوان بدهی آنها را در تصادف پرداخت میکند و در تمام مدت فیلم به بهانه این بدهی آنها را اذیت میکند. در نهایت با یک بازی سنگ کاغذ قیچی قرعه روی جوان میافتد و او از پشت بام میپرد و فیلم همزمان با رویای جوان که خودش را با همه شخصیتهای فیلم یکی میداند تمام میشود.